از دل برآمده

از دل برآمده

بسم الله الرحمن الرحیم
از دل برآمده

از دل برآمده

بسم الله الرحمن الرحیم

2.نگرش

میشه اینطوری نگاه کرد:

_سن افراد خانواده اش زیاده و من احساس بچگی و تنهایی دارم اونجا.

_برای تک پسرشون و به طبع عروسشون(بنده) چندان خرجی نمیکنن.

_باکلاس نیستن و همه چیز رو بیش از اندازه ساده میگیرن.

_گاهی موقع معرفیشون به بقیه خجالت میکشم.

_تو خونشون حوصله ام سر میره و خودشونم مدام پای TV به سرمیبرن.

_مادرشون دستپخت خوبی نداره و پدرشون خوراکی های خیلی مرغوبی نمیخره.


*اینطوری احساس ناراحتی میکنم و میلی به زندگی ندارم.


اما میشه اینجوری هم دید:

_من رو خیلی دوست دارن و هراز گاهی کلامی هم یادآوری میکنن(برعکس خانواده خودم).

_با اینکه سن کمی دارم به خودم و نظراتم احترام میزارن و ارزش قائل میشن.

_چون ساده هستن منم وقتی اونجام احساس راحتی میکنم.

_بازم عکس خونه بابام اونجا دچار پرخوری نمیشم و کمتر به شکم میرسم.

_بخاطر خلوت بودن و گاهی خالی بودن خونشون احساس آرامش و وقت بیشتری دارم.


*اینطوری احساس شادی و رضایت از زندگی دارم.


نوع نگرش اول بخاطر طرز تربیت،هوای نفس،نحوه برخورد بستگان و...هست.اینجوری بزرگ شدم و هنوزم بخاطر این موارد گاهی اذیت میشم.

اما نوع نگاه دوم به دلیل خود سازی و مطالعه زیاد در اینترنت و کتاب هست.سخت تر اما شیرین تره...

خداروشکر.



نظرات 3 + ارسال نظر
همسر سید علی ... چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 21:10 http://yaretalabeh.mihanblog.com

اوخ اوخ اوخ
گفتی اطرافیان و کردی کبابم ...

منم هرچی میکشم از عزیزان و نزدیکترین هاست
به نظرم تنها راهش شوخی و خنده نسبت به زخم زبون هاشونه!

همسر سید علی ... دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 12:42 http://yaretalabeh.mihanblog.com

عالی بود ...
متاسفانه هنوز نگرشم تا قسمتی مثل نگرش اوله ... ولی دارم سعی می کنم نگاهم رو درست کنم ... هرچند که خیلی سخته چون تفاوت فرهنگی فوق العاده ای زیادی باهم داریم ...
ایشون ترک و اصالت روستایی ، من تهرانی و اصالت تهرانی .... چه شود

خیلی هم خوبه به نظر من.یعنی اگر اطرافیان اذیت نکنن آدم خودش فرهنگ متضاد رو بیشتر میپسنده!نه؟

آفرین؛ اینطوری خیلی آدم آرامش داره تا گمان بد بردن و خودخوری

آره واقعا.البته یه وقتایی اونجوری میشما ولی زود برمیگردم.
اولین کامنت این وبلاگم از شما بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.